هلیا قاضی‌میرسعید: خیلی نباید به آرامش و لبخندی كه ایوب آقاخانی می‌زند، اعتماد كنید! چون او در دفاع از كارش در چشم به‌هم‌زدنی تغییر موضع می‌دهد، در نتیجه بهتر است وقتی می‌خواهید با او «گپ» بزنید، حواس‌تان به تك‌تك جمله‌هایی كه می‌گویید، باشد. یك هفته‌ای می‌شود كه این نویسنده و كارگردان، با نمایش موفقی به نام «كسوف» در سالن قشقایی میزبان خیل تماشاگران است. «كسوف» به جرات یكی از بهترین آثاری است كه آقاخانی تاكنون روی صحنه برده است. نمایشنامه‌ای شسته‌روفته، بازی درخشان حمیدرضا آذرنگ و همراهی خوب نسیم ادبی، به رضایت تماشاگر منتهی شده و اینها نتیجه دقت و انتخاب‌های هوشمندانه ایوب آقاخانی است كه توانسته از موضوع ساده‌ای تحت عنوان مهاجرت، نمایشی قابل تامل را روی صحنه ببرد.چطور شد تصمیم گرفتید «پودر شدن» یك خانواده را به تصویر بكشید؟ تصمیمی كه در نگارش نمایشنامه وجود داشت، تصمیمی برای نمایش یك تراژدی قدیمی بشری بود. تراژدی مواجهه بشر با تمام عواطف انسانی با مقوله جنگ. اگر اینجا با جمله «پودر شدن» نمود پیدا كرده، در فرآیند نگارش اتفاق افتاده و مربوط به تصمیم از پیش‌تعیین‌شده‌ای نبوده است. در نگارش بود كه ناگهان به این نتیجه می‌رسی كه باید چنین روابط و تصاویری را خلق كنی تا به مفاهیم مدنظر خودت برسی و این اصلا از پیش‌تعیین‌شده نیست. تنها نكته‌ای كه از پیش‌تعیین‌شده و باید به آن پرداخته شود، همین نوع نگاه به مقوله جنگ است. این چندمین نمایشی است كه من راجع به جنگ می‌نویسم اما دومین نمایشنامه‌ای است كه درباره مهاجرت، جنگ و آدم‌های بی‌مرز و سرگردان به خاطر جنگ، می‌نویسم. پس از «امپراتور و آنجلو» كه همین فضا را در فرم دیگری داشت، این نمایشنامه همان فضا را با لحن و در شكلی باورپذیرتر و تاثربرانگیزتر تعقیب می‌كند. مخاطب در این نمایش بیشتر با ما همدردی می‌كند، چون شخصیت‌ها را می‌شناسد و آنها را تجربه و لمس كرده است. آخرین رویكردی كه در این نمایشنامه باقی می‌ماند این است كه نگاه را به سمتی هدایت كنیم كه این تراژدی همچون رنگ شاعرانه به مخاطب منتقل شود. این شاعرانگی از نام نمایشنامه شروع شده و وقتی وجه‌تسمیه را در اثر می‌فهمید متوجه می‌شوید آیا اساسا این رویكرد شاعرانه است یا نه؟ از پس پرداختن به دیالوگ‌ها، كار روی لحن، زبان، لهجه و حتی برخی میزانسن‌ها، همه و همه دست به دست هم دادند كه «كسوف» یك شعر تراژیك برای صحنه باشد. در خلاصه داستان به مقوله مهاجرت اشاره شده بود، اما به نظر می‌رسد تاكید شما بیشتر روی جنگ است؟ راجع به جنگی است كه مرز امنیت افراد را از بین می‌برد و در نتیجه به مهاجرت می‌انجامد. جنگی كه باعث می‌شود افراد در اقلیم خود، دچار بی‌خانمانی شوند، بنابراین به دنبال خانمانی خارج از مرزهای خود می‌گردند و این به هرحال محصول جنگ است. این جنگ می‌تواند در ابعاد مختلف باشد. من سعی كردم در نمایش «كسوف» با اینكه سندیت تاریخی وجود دارد كه به جنگ ایران و عراق و جنگ داخلی افغانستان اشاره می‌كنم، اما واقعا بیشتر مفهوم كلی جنگ مدنظرم بود. به همین دلیل تصورم این است كه این جنگ می‌تواند در قالب‌های مختلفی خود را نشان دهد؛ نه لزوما جنگ بین دو كشور. بنابراین هر نوع تعارض پرتنش و هر نوع التهابی در مرزهای یك كشور می‌تواند باعث بی‌كسی، بی‌خانمانی و به قول شخصیت نمایشنامه‌ام «بی‌ستارگی» افراد شود. مهاجرت تعریف شده در كسوف محصول جنگ است. مقوله جنگ و مهاجرت منبع: فرهيختگان