به گزارش خبرگزاری مهر     یکشنبه 20 تیر1395

 

یک مدرس و کارگردان تئاتر بعد از دیدن نمایش «کسوف» به کارگردانی ایوب آقاخانی در یادداشتی عنوان کرد که این اثر نمایشی عاشقانه ای را در نقطه صفر مرزی روایت می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، کیومرث مرادی نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر بعد از دیدن نمایش «کسوف» به کارگردانی ایوب آقاخانی که امروز ۲۰ تیرماه آخرین روز اجرای خود را در تماشاخانه باران سپری می کند، یادداشتی منتشر کرد.

در یادداشت کیومرث مرادی آمده است:

«همیشه از خودم در جهان نمایش می پرسم نمایش شاعرانه چیست؟ شاعرانگی کجاست؟ چطور شاعرانگی در ما شروع می شود! و از دیشب این صدا در گوش من می پیچد: چه گپ زدی؟

شاعرانگی یک نمایش در نگاه هنرمند خالق اثر به سوژه و قصه ای است که خلق می کند. این شاعرانگی یک اثر نمایشی را به وارستگی متفاوتی می کشاند و به طور مستقیم ابعاد عمیق تری از تماشاگر را تسخیر می کند. این شاعرانگی توام با شخصیت ها و شخصیت پردازی های بدیع، قصه ای عمیق و متفاوت و ساختار اجرایی خاص است. ابعادی که در همان ابتدای نمایش به طرفت پرتاب می شود، جادویی که در همان ابتدا تماشاگران را به سادگی با خود می برد.1770409

اتفاقا در این نگاه عمیق و شاعرانه، خیلی نیازی به کارهای عجیب روی صحنه نداری و چه زیبا این اصل را در نمایش می بینی. نمایش به سادگی شما را به درون خود و به عمق قلب خود دعوت می کند و به دور از هر شعارپردازی قصه یک عشق قرن ٢١ را در یک منطقه صفر مرزی به زیبایی به تصویر می کشد. منطقه ای که میان جهان شاعرانگی و حقیقت است؛ میان جهان عاشقانه امروزی و تنهایی های قرن بیست و یکمی.

متنی شاعرانه با کارگردانی هوشمندانه و البته با بازی های عاشقانه که نمایشی را رقم می زند که من به آن لقب نمایشی شاعرانه می دهم. نمایشی که موفقیت خود را مدیون بازیگران و کارگردانی است که بیشتر از آن که خودنمایی کند در موقعیتی سخت، عمیق و پیچیده ما را قرار می دهند و تو ناگهان خود را مرد افغانستانی می بینی که سخت عاشق است. مردی تنها به دور از خاک و وطن، اما عاشق.

«کسوف» نمایشی است که من دیشب با اشک و خنده برای عظمت اش که در اوج سادگی بود به پا خواستم و برای دوستانم ایوب گرامی که حالا نگاهش به جهان پخته تَر و تیزبین تَر شده، حمید جان آذرنگ و بانو نسیم جان ادبی کلاه از سرم برداشتم.»