ایوب آقاخانی در گفتگو با ایسنا :
جشنواره شِبهبینالمللی تئاتر فجر برای حرفهایها مزیتی ندارد
ایوب آقاخانی با شبهبینالمللی دانستن جشنواره تئاتر فجر معتقد است: حساسیتهایی که در دو سال گذشته از طرف نهادهای غیرمرتبط در حوزه تئاتر ایجاد شده، مانعی جدی برای تغییر شکل جشنواره و بازگشت به دوران درخشان آن است.
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در گفتوگویی با ایسنا در پاسخ به این پرسش که برنامهای برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر دارد یا خیر؟ بیان کرد: امسال در جشنواره تئاتر فجر شرکت نکردم و هیچ قصدی هم برای این منظور نداشته و ندارم. آخرین باری که با انگیزه در جشنواره تئاتر فجر شرکت کردم سال ۹۰ بود که با نمایش «جنوب از شمال غربی» حضور داشتم و بعد از آن رغبت و میلی به این اتفاق نداشتم. اگر پس از آن هم دو بار دیگر در جشنواره شرکت کردم، به اصرار مدیرکل وقت بود و هیچ انگیزه و دلیل دیگری نداشتم؛ در حالی که نمایشهای «رؤیاهای رام نشده»، «نام همه مصلوبان عیسی است»، «شمعدانیها» و «سه گانه پاریسی» را هم روی صحنه برده بودم و امسال هم با نمایش «شیروانی داغ»، با مخاطبان گروه تئاتر پوشه مواجه شدم.
او گفت: اما برای اجرای این نمایش یکی از شرطهایم برای همکارانم در جلسه نخست معارفه، این بود که به هیچ عنوان هیچ کس حضور یا رغبت در جشنواره نداشته باشد چون این اثر به هیچ وجه در این رویداد شرکت نخواهد کرد.
جشنواره فجر عملکرد گروههای حرفهای را کاهش میدهد
آقاخانی در این باره توضیح داد: مُصر هستم که جشنواره بینالمللی یا شبه بینالمللی تئاتر فجر در شرایط کنونی یا بهتر بگویم، سالهاست که در شرایط رقابتی خود هیچ مزیتی برای گروههای حرفهای ندارد، به عبارتی شاید خرده تاثیری در سرنوشت گروههای غیرحرفهای یا نیمهحرفهای داشته باشد اما به روند عملکرد گروههای حرفهای هیچ امتیازی اضافه نمیکند که حتی معتقدم کم هم میکند.
وی افزود: روزگاری ما در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برای قرار گرفتن در نوبت اجرا، شرکت میکردیم و همینطور برای رقابت با هم نسلان خود و نسل های دیگر انگیزه داشتیم که به درستی هم دیده میشدیم، نسبتاً درست قضاوت میشدیم و به خاطر نوع برگزاری جشنواره گاهی جایگاه خودمان را در تئاتر کشور جابجا میکردیم اما امروز هیچ کدام از این امتیازات نیست.
او یادآور شد: روزگاری نمایندگان کمپانیهای قابل بحث در جهان در جشنواره حضور داشتند و ما سعی میکردیم وارد ارتباطات اجرایی و حرفهای بینالمللی شویم یا امکان اجرا در محضر مخاطبان یک جغرافیای دیگر را پیدا کنیم. امروز این امتیاز هم وجود ندارد ضمن اینکه وجه مختصری هم که به عنوان کمک هزینه اجرا به گروهها داده میشود مثلا در مورد کارهای مانند آنچه من در گروه تئاتر پوشه اجرا میکنم یک خسارت محسوب می شود؛ چرا که دوباره برپا کردن یک اجرا با کلیه جنبههای هزینهسازش، به مراتب بیشتر از کمک هزینه مختصر جشنواره هزینه، زمان، انرژی و مناسبات میطلبد. بعد هم باید اثر را اجرا کنیم تا کسانی که لزوماً مورد تایید و وثوق قطعی خانواده شرکت کننده نیستند که البته گاهی هم سطح با خودمان و گاهی هم پایینتر قرار گرفتند، قضاوت یا رای صادر کنند.
دلخوشی به داوریهای سمندریان، رشیدی و رفیعی
آقاخانی ادامه داد: ما روزگاری دل خوش داشتیم که مرحوم حمید سمندریان، مرحوم داود رشیدی و استاد نازنین علی رفیعی و بزرگان دیگر قضاوتمان میکردند و شکست در پیشگاه آنان خود فتحالفتوح بود چه رسد به اینکه خرده تحسینی، یا گوشه لبخندی یا نامزدی جایزه گیرمان میآمد اما در حال حاضر سالهاست که کوچکترین لمسی از این احساسات سابق در خصوص این جشنواره برای من و افرادی مثل من وجود ندارد. من در دو دوره پیش جشنواره که با نمایشهای «تکههای سنگین سرب» و «هفت عصر هفتم پاییز» شرکت کردم هر دو بار به اصرار مدیرکل وقت (مهدی شفیعی) که بسیار مدیریتش را دوست داشتم به جشنواره رفتم و هر دو بار هزینه اجرای مجدد این اثر در جشنواره برای من بیش از پیشبینی جشنواره فجر و کمک آن بود، اما به دلیل احترام قلبی خودم به مهندس شفیعی و حمایتهایی که برعکس بسیاری از افراد تصمیمگیرنده، از این دو اثر من کرده بود خود را از نظر اخلاقی موظف میدانستم این کار را انجام دهم و دادم.
او تاکید کرد: اما قبل از آن و نیز در شرایط حاضر اگر تعریف جشنواره به این منوال در سالهای بعد هم باقی بماند، بدون تردید با منطقی که عرض کردم کوچکترین دلیلی برای این تلاش و تقلا نمیبینم و فکر میکنم تولید تئاتر و اجرای آن به طور مستقیم برای مخاطب، روند منطقیتری به نظر میآید؛ هر چند حرف من به آن معنا نیست که هیچ کس یا هیچ گروهی نباید این انگیزه را داشته باشد اما شخصا درباره خودم و افرادی مثل خودم با همان منطقی که توضیح دادم تصور خوبی نسبت به تقاضای شرکت در جشنواره ندارم.
مسابقه نمایشنامهنویسی فجر کمترین زایش انگیزشی را دارد
نویسنده و کارگردان نمایش «تکههای سنگین سرب» در ادامه گفت: چندین سال است که یکی از اصلیترین بخشهایی که باید بیش از سایر بخشها مورد علاقه من میبود (مسابقه نمایشنامهنویسی) تبدیل به یک فضای کاملا علیالسویه و با حداقل زایشهای انگیزشی شده و فکر میکنم باید سازوکاری دیگر برای آن تصویب شود چون مثلاً جایزه برای یک نمایشنامه و به چاپ رساندنش، آن هم بر اساس استانداردهای اداره کل هنرهای نمایشی به لحاظ سلیقه و نوع چاپ، در شرایطی که ناشران زیادی حاضر هستند اثر شما را در صورت احراز کیفیت منطقی چاپ کنند، امتیازی محسوب نخواهد شد؛ مخصوصاً اگر مدام و مکرر درباره نوع قضاوت و قاضی مورد نظر علامت سوال در ذهن داشته باشید.
عنان کار از دست رفته
ایوب آقاخانی گفت: تاکید می کنم این ماجرا به حداقل شش، هفت دوره گذشته جشنواره برمیگردد نه جشنواره سیوهفتم که لااقل در این دوره میبینم علیرغم تنگناهای اقتصادی تلاشهای فرهنگی برای سر و شکل دادن به برخی دغدغههای اصولی رخ میدهد، اما انگار این عنان نزدیک به یک دهه است که از دست رفته و از هم گسیخته شده است؛ بنابراین با احترام به شرکتکنندگان، برگزارکنندگان، سیاستگذاران و سیاستپذیران جشنواره فکر میکنم انگیزه و ایجاد انگیزه برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر مدتهاست که حلقه مفقوده آن تلقی میشود.
او در پایان درباره اینکه در آستانه چهلمین سال انقلاب اسلامی چه باید کرد تا این جشنواره ملی که نام «فجر» را برخود دارد حال و هوای بهتری داشته باشد؟ گفت: فکر میکنم شاید شکل مورد نظر من برای جشنواره، فقط زمانی تامین میشود که ساختار جشنواره تئاتر فجر به ساختار دهه هفتادش برگردد. البته صرف بودجه و هزینهکرد هم تعیینکننده است و مقداری وسواس و حساسیت که در دو سال گذشته در حوزه تئاتر از طرف نهادهای غیر مرتبط ایجاد شده مانعهای جدی محسوب میشوند، به همین دلیل مطمئنم هر کس به دبیری این جشنواره گماشته شود نخواهد توانست بر این موانع غلبه کند چون به طور زیرساختی، زمینههای برگزاری جشنواره را درگیر کرده و تغییر شکل آن بسیار بسیار دشوار به نظر میآید.
آقاخانی در پایان گفت: در این شرایط شخصا امیدی ندارم و به آن هم دل نمیبندم اما خوشحالم آیینی برگزار میشود که خانواده تئاتر به بهانه آن در یک دوره فشرده یکدیگر را میبینند و تظاهر به داشتن امید و هیجان میکنند و این در جای خود شاید امر مبارکی باشد.
انتهای پیام