ایوب آقاخانی ،کارگردان و بازیگر در گفتگو با دیباچه مطرح کرد:
حال تئاتر ما خوب نیست| تربیت سلیقه مخاطب واجب تر از توجه به سلیقه مخاطب است | بسیاری از سالن ها با وجود حضور سلبریتی ها خالی هستند!
ایوب آقاخانی کارگردان و بازیگر تئاتر و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار دیباچه گفت: نمیتوانیم در گوشه ذهن خود بنشینیم و سلیقهای را طراحی کنیم و آن را به عنوان سلیقه اولی معرفی کنیم و بگوییم این است و جز این نیست و مخاطبی که من را نمیفهمد،کم دانش و کم شعور است.
این بازیگر که این روزها مشغول آماده سازی یک متن نمایشی و بازی در سریال”بیگانهای با من است” به کارگردانی«احمد امینی» برای شبکه دو سیماست درخصوص وضعیت حال حاضر تولیدات فرهنگی در عرصه تئاتر اظهار داشت: ما وضعیت خوبی نداریم واز زمانیکه دولت دست خود را از حمایت تئاتر برداشته و بودجههای حمایتی بسیار محدود و قلیل در اندازه پروژههای بسیار کمینه به حداقل شکل ممکن تزریق میشود و داعیه خصوصی سازی تئاتر به نحوی که در کشور به راه افتاده شکل گرفته، واقعیت این است که حال تئاتر ما خوب نیست و اتفاقاتی که رخ میدهد بر محوریت برد اقتصادی،تنظیم میشود و این مسائل بیشتر از ضربان فرهنگی، سازو کار تئاتر را تعیین میکند. وقتی این مسئله تبدیل به اولویت استراتژیک هنرمند برای تولید میشود،بدیهی است که نباید بحثی در این رابطه کرد که چرا حال تئاتر بد است و چرا کارها در مقایسه با جامعه آماری تولید شده وضعیت چندان خوشایندی ندارند.
وی افزود: دلیل این موضوع خیلی روشن است برای اینکه دغدغههای اصلی تولید تئاتر نسبت به زمانیکه این هنر برای تولید از دولت سوپسید میگرفت تغییرات زیادی کرده است؛ الان عده انگشت شماری مثل من کمترین هستند که با وجود سختیها و دشواریهای تولید،همچنان مسیر سابق خود را میروند و به تناسب این دشواریها، تغییر رویه ندادهاند و یا رویکرد و نگاه خود را نسبت به مقوله تئاتر و حوزه فرهنگ عوض نکردهاند؛ افرادی مثل من بی جیره و مواجب و بی آنکه سودی از این عرصه ببرند و تنها به امید ضرر نکردن سنگر را حفظ کردهاند. وقتی این اتفاق بطور طبیعی میافتد و سرمایه داری وارد تئاتر میشود مانند سینما،طبیعتا سرنوشت فرهنگی سینما،آرام آرام در تئاتر هم تکرار میشود و این چیز عجیبی نیست؛یعنی همانطور که تعداد آثار خوب سینما،رفته به رفته انگشت شمار میشوند؛در تئاتر هم وضعیت به همین صورت است. ما شبی با در نظر گرفتن کلیه شکلهای اجرایی در قامت تئاتر، حدود 180 اجرا در تهران داریم؛فکر میکنید چند تا از اینها ارزش دفاع و دیدن دارند و اگر همین تقسیم بندی را به لحاظ آماری توسعه و به سال تعمیم بدهید،خواهید دید که در سال چند اثر قابل اعتنا خواهیم داشت.
این بازیگر تئاتر ضمن اشاره به این موضوع که این موضوع خود به خود در بدنه “جشنواره تئاتر فجر” هم خود را نشان میدهد؛بیان کرد: وقتی قرار است این جشنواره آئینه تمام نمای تئاتر کشور باشد،شما در سال چند کار قابل اعتنا در “جشنواره تئاتر فجر” بعنوان کارهایی که محصول طول سال محسوب میشوند،میبینید؛ این مسائل دقیقا آسیبها و ترکهایی است که سرمایه سالاری در تئاتر خیلی نرم و آهسته به بدنه تئاتر کشور وارد کرده است واصلا درمان پذیر نیست مگر اینکه دولت به استراتژی سابق خود یعنی سوپسید دادن به تئاتر و حمایت از تولیدات نمایشی برگردد وگرنه ما الان امکانات سخت افزاری خود را توسعه دادهایم و تعداد سالنها افزایش داده شده اما برای این مقوله محتوی نداریم و این سرنوشت جذابی نیست.
وی درخصوص تأثیر سانسور بر کاهش کیفیت آثار نمایشی گفت: بی شک سانسور در این زمینه اثر دارد اما به عقیده من سهم سرمایه سالاری در این آسیب بالاتر است؛ اما سانسور، محدودیت و قیدهای دست و پاگیر غیر منطقی، بدون تردید آسیب زننده است، به این دلیل که تنوع مضمون از آثار و جسارت را از طرح و محتوی میگیرد . اما همچنان فکر میکنم نقش سرمایه سالاری بیشتر است چرا که دورانی که تئاتر از سوپسید دولتی بهره مند میشد و بی دغدغه برگشت سرمایه کار خود را میکرد هم سانسور،قید و بند و نظارت وجود داشت و گاهی خیلی هم دست و پاگیر تر از حالا ولی تئاتر تنفس فرهنگی خود را داشت. بنابراین به همین دلیل ساده،سهم سرمایه سالاری را در آسیب زدن به بدنه تئاتر خیلی جدی تر میدانم.
این نویسنده درپاسخ به این پرسش که آیا استفاده از بازیگران چهره و افزایش تعداد سالنهای خصوصی دلیل افزایش مخاطبان تئاتر به نسبت سالهای گذشته بوده ؟ اظهار کرد: خیر این موضوع به حضور سلبریتیها ارتباطی ندارد الان بسیاری از سالنها از این چهرهها دارند اما خالی هستند؛ واقعیت این است که وقتی سالن بیشتر میشود، دسترسی به تئاتر و درواقع جغرافیای اجرایی تئاتر پهناور میشود و مخاطبان بیشتری جذب میشوند؛ مخاطبان ما نسبت به وقایع عکس العمل دارند؛همین الان شما یک جشنواره گل و گیاه بزنید مطمئن باشید یک عده وارد میشوند حتی اگر برای آن برنامهای نداشته باشند و در ذائقه و سلیقه آنها نباشد ولی به این دلیل که در دسترس آنها قرار گرفته میتواند در فضای گذران زمان هم قرار بگیرد؛ رشد فضای سخت افزاری تئاتر با رشد مخاطب پیوندی کاملا مستقیم دارد ولی نگه داشتن این مخاطبها مهم است، این افراد وقتی وارد این فضا میشوند اینکه کفتر جلد بشوند و هرکاری کنند باز دلشان برای تئاتر تنگ شود و بخواهند بخشی از وقت خود را در تئاتر بگذرانند،شرط است؛ البته این ماجرا هم نیازمند استراتژی ،اصول،نگاه ،برنامه ریزی،تولید محتوی فرهنگی و توجه به ذائقه و سلیقه است و ما هیچکدام را نداریم و تنها کاری که برای جذب مخاطب به ذهنمان میرسد،آوردن چهرههای شهیر روی صحنه است که این موضوع عقلانی و کافی نیست گرچه نمیتوان گفت بی تأثیر است ولی در توسعه آماری مخاطبان و حفظ آنها نقش محوری ندارد.
وی در انتها گفت: بدون تردید تربیت سلیقه مخاطب واجب تر از توجه به سلیقه مخاطب است,اما در قدم اول ارتباط برقرار کردن با مخاطب اهمیت دارد تا بتوانیم او را تربیت کنیم؛ یک معلم اگر به یک دانش آموز از نظر ذهنی و روحی وصل نشود،هرگز نمیتواند در رشد او اثر بگذارد. بنابراین توجه به سلیقه مخاطب درحدی که به او وصل و بتوانیم وارد گفتگو بشویم اهمیت دارد و نمیتوانیم در گوشه ذهن خود بنشینیم و سلیقهای را طراحی کنیم و آن را به عنوان سلیقه اولی معرفی کنیم و بگوییم این است و جز این نیست و مخاطبی که من را نمیفهمد،کم دانش و کم شعور است اگر این نگاه ما باشد بی شک با شکست مواجه خواهیم شد. اما توجه حداقلی به سلیقه مخاطب و نگاه او و تلاش حداکثری برای رشد سلیقه آنها رسالت ازلی و ابدی اصحاب فرهنگ و جزو رسالتهای کلی خانواده تئاتر محسوب میشود.
گفت و گو از : اعظم صفایی منبع: دیباچه